بِرِندا نشسته پشت میز رو بروم و به کامپیوترش خیره شده. از اینجا و از پشت مانیتورش فقط چشم ها و ابروهاشو معلومه.
بش میگم: این چه صداییه داره از بیرون میاد؟
بدون اینکه چشماشو رو از مانیتور برداره، جواب میده: تورنادو آلرته، چهارشنبه های دوم ماه تورنادو آلرته شهرو امتحان می کنن.
بش میگم: تورنادو هم اومده اینجا تا حالا، که از این استفاده بشه؟
میگه: نه، من تو این سی سال ندیدم. هنوز نگاهش به مانیتوره.
بش میگم: اما میدونی این صدا منو یاد چی میندازه؟
پشیمون میشم از سوالم.
با بی تفاوتی میگه: چی؟
میگم: جنگ، از این آژیر موقع جنگ هم استفاده میشه.
سرشو رو به عقب خم میکنه، ابروهاشو میده بالا و از پشت مانیتورش زل میزنه بم.
دیگه بش نمیگم این صدا برای تو با اون موهای قرمز و چشمای آبی و پوست سفید و کک مکیت تمرین تورنادوی نیومدست، واسه من هجومِ سراسیمگی و وحشت یه بچه چهار پنج ساله.
شب...برچسب : نویسنده : dsleeplessinboston0 بازدید : 135